نقد و بررسی گفتگو خاص با خداوند
⬅️ فهرست :
? مقدمه ” گفتگو خاص با خداوند ”
? نحوه گفتگو با خدا !
? پرسش و پاسخ !!
به تو تجربۀ خارق العاده ای را مژده می دهم. تو می توانی با خدا گفتگویی داشته باشی. بلـه . بلـه می دانم می خواهی بگویی … چنین چیزی امکان ندارد. تو احتمالاً تصور می کنـی ) یـا اینطـور بـه تو آموخته شده(، که چنین چیزی ممکن نیست. به عقیده تـو، هـر کـس مـی توانـد بـا خـدای خـود درددل کند، این، کاملاً عملی است، ولی نه اینکه با او سـخنی بگویـد.
منظـورم ایـن اسـت کـه، خـدا جوابی به تو نمی دهد، اینطور نیست؟ حداقل به شکل مکاملۀ معمول روزمره! این تصوری است که من هم روزی داشتم. و بعد محتویات این کتاب بر من حادث شد.
بـاور کنیـد واقعیت را می گویم. این کتاب توسط من به رشته تحریر در نیامـده، ایـن کتـاب بـر مـن حـادث شده، و با خواندن آن بر شما هم حادث خواهد شد، زیرا همگی ما به سوی حقیقتـی هـدایت مـی شویم که برای آن ساخته شده ایم، و آمادگی آن را داریم. زندگیِ من روند آرامتری داشت اگـر سکوت اختیار می کردم. ولی این کتاب به این دلیل بر مـن حـادث نشـد.
بـا وجـود نـاراحتی هـا و دردسرهایی که این اثر ممکن است برایم تولید کند، ) ممکن است کـافر، حقـه بـاز، متظـاهر نامیـده شوم، چون با این حقایق در گذشته آشنایی نداشته ام و یـا اصـولاً آدم مقدسـی نبـوده ام(، امکـان ندارد روندی را که آغاز کرده ام متوقف سازم، و اصولاً میلی هم بـه ایـن کـار نـدارم.
فرصـتهایی برای دور نگاه داشتن خود از همه این چیزها برایم پیش آمد، ولی از آنها اسـتفاده نکـردم. تصـمیم دارم به آنچه غریزه ام دیکته می کند عمل نمایم، نه آنچه دنیای اطرافم به من حکم می کند.
غرایزم به من می گوید که این کتاب مهمل بافی یا خیالبافیِ ناامیدانه، یـا خـود تـوجیهی مـردی که زندگی او را گمراه کرده، و اکنون در صدد انتقام جویی است، نمی باشـد.
بـاور کنیـد بـه همـه این موضوعات فکر کرده ام، به تک تک آنها. به همین دلیل این اثر را زمانی کـه هنـوز بـه صـورت دستخط بود، به چند نفر نشان دادم. کتاب همه آنها را تکان داد. آنها شروع به گریه کردنـد.
ضـمناً به دلیل مزاجی که در آن بود خندیدند و لذت بردند، و زندگی آنها طبق گفته شان، تغییر کرد. آنهـا از حیرت در جای خود میخکوب شدند، آنها از این نوشته ها قدرت گرفتند